من يک فرد کاملا اعتماد کننده اي مي باشم. من در شرايط نرمال تمايل دارم تا اعتمادم را نسبت به ساير افراد گسترش بدهم و از آنها انتظار دارم تا مهرباني متقابل داشته باشند.
در صورتي که فرد ديگر اثبات کند که غيرقابل اعتماد مي باشد، در آن صورت من سطح اعتمادم نسبت به وي را تغيير خواهم داد.
مبارزه با هيولاي بي اعتمادي قبل از تخريب رابطه
در روابطي که بي اعتمادي را تجربه مي کنم، معمولا به اين نتيجه مي رسم که اين مورد به دليل يک نقص قابل توجهي در اعتماد صورت نگرفته است (هر چند که عبارت از مواردي مي باشند که به صورت آني منجر به جلب توجه ما مي شوند)، ولي چند نمونه کوچک تر مربوط به نااطميناني در طول زمان صورت گرفته است.
5 مرحله مربوط به شک و سوء ظن – نقش شکاکيت در تخريب روابط
شکستن يک عهد، نرسيدن به هدف تا زمان مشخص شده، و يک الگويي از رفتار غيرقابل اطمينان، غيراخلاقي، نامناسب، يا بدون علاقه در طول زمان به يک روند تبديل مي شود.
بي اعتمادي در طول يک شب اتفاق نمي افتد، بلکه به صورت تدريجي و طي مراحل مختلف رشد پيدا مي کند، و در صورتي که بتوانيم مراحلي را که در آن هستيم را تشخيص بدهيم.
اين شانس را خواهيم داشت که قبل از عميق تر شدن بي اعتمادي آن را از بين ببريم. مراحل نااطميناني عبارتند از:
شک و بي اعتمادي
اولين مرحله مربوط به بي اعتمادي عبارت از شک مي باشد. شما شروع به تجربه کردن يک نااطميناني محدودي نسبت به يک شخص قابل اعتماد مي کنيد که باعث مي شود مقداري از اعتماد شما به وي از بين برود.
اين مورد مي تواند يک نوع شک و ايرادگيري در پس زمينه ذهن شما باشد که نمي توانيد از آن صرف نظر کنيد، يا حتي در صورتيکه تشخيص درستي نداشته باشيد، در برخي مواقع احساس و درک درستي نسبت به موقعيت نخواهيد داشت.
سوء ظن در رابطه
در صورتي که شک از بين نرود، در طول زمان پيشرفت خواهد کرد و به سوء ظن تبديل خواهد شد.
ممکن است يک الگوي رفتاري در شما شکل بگيرد که نشان دهنده عدم اعتماد باشد، ولي شما دليل کافي براي داشتن نتيجه گيري موثقي نخواهيد داشت.بي اعتمادي در رابطه
اضطراب و عدم اطمينان
سومين مرحله از عدم اطمينان عبارت از اضطراب مي باشد.
اضطراب شامل يک احساس مربوط به ترس و اضطراب مي باشد و در اغلب مواقع به صورت فيزيکي مشخص مي شود.
در هنگام تعامل با شخصي که اعتماد کاملي نسبت به وي نداريد، ممکن است که ناآرامي، ضربان شديد قلب، عصبانيت، سفتي معده، يا حتي نفرت را تجربه کنيد.
ترس
در اين مرحله از رابطه، عدم اطمينان مي تواند تا جايي افزايش پيدا کند که شما نسبت به نشان دادن آسيب پذيري خودتان ترس داشته باشيد.
شما موارد نقص زيادي را در اعتماد تجربه کرده ايد و سطح نااطميناني شما به يک فرد ديگر آنقدر پيشرفت کرده است که از بهزيستي عاطفي خودتان ترس داريد.
حفاظت از خود
در نتيجه ترسي که تجربه کرده ايد، در يک موقعيت حفاظت از خود قرار مي گيريد. شما در روابط خودتان موانعي ايجاد مي کنيد تا از نزديک شدن ساير افراد به خودتان محافظت کنيد.
اين اقدام خود محافظتي منجر به کاهش آسيب پذيري شما مي شود، ولي همچنين منجر به تقويت وضعيت نااطميناني در رابطه مي شود.
يادگيري نحوه ايجاد اعتماد مجدد در روابط
اعتماد يک نوع طنابي مي باشد که منجر به نگه داشتن افراد در يک رابطه ي شود، و زماني که اين طناب پاره مي شود، عدم ارتباط صورت مي گيرد.
زمانيکه نسبت به يک فرد ديگري آسيب پذير نباشيد، موارد متفاوتي را در رابطه خودتان تجربه خواهيد کرد.
دکتر جان تانسند [1] در کتاب خودش به اسم فراتر از مرزها – يادگيري نحوه ايجاد اعتماد مجدد در روابط [2] چند مورد از اعتمادهاي آسيب ديده را بيان کرده است:
دکتر جان تانسند
صرف نظر کردن از رابطه
به جاي بي خيال بودن، که در روابط اعتمادي يک مورد عادي مي باشد، احتياط بيشتري را در به اشتراک گذاري اطلاعات شخصي خواهيد داشت.
به دليل از بين رفتن ايمني، از پذيرفتن ريسک ها در رابطه موجود اجتناب مي کنيد. در اين شرايط، تنهائي يا ساکت شدن يا دروني شدن بيحالي از جمله موارد رايج مي باشد.
حرکت به سمت انجام وظيفه
به منظور جبران نبود اعتماد در رابطه، ممکن است که بيش از حد خودتان را مشغول سرگرمي ها، مدرسه، کليسا، يا ساير فعاليت ها بکنيد.
به دليل اينکه “انجام دادن کار” راحت تر از “ارتباط برقرار کردن” مي باشد، شما در ساير بخش هاي فعال مي مانيد. همچنين شما بخش هاي شخصي رابطه خودتان با ساير افراد را از بين مي بريد.
منبع : بي اعتمادي در رابطه
درباره این سایت